جلوه گر شد ماه تاب اندر شب تاریک و من
آب نوش چشمه ی چشمان آن ام الفتن
بازهم سودای تار مو و جام آتشین
باز هم کوه و شب و ماه و طنین تار زن
ای صبا این بوی خوش از جانب دشت گل است
یا که می آیی ز طرف کوی موی یار من
باز امشب موج ها بس بی قراری می کنند
شاید از ساحل گذر کردی و شد دریا حزن
کرد عشقت با دل من آنچنان کاری که کرد
نم نم باران به جان تک درخت نارون
شهر شهر و کو به کو منزل به منزل در به در
می گریزم سوی تو ای عطر ناب نسترن
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت